توصیه به آقای اندیشمند!
آهنگر آهنگر

    در نوشتهً محدود قبلی خواسته بودم که توجه شمارا باین مطلب جلب کنم که اهانت به شخصیت، مقام انسانی ، تقوا و حقوق شهروندی سایرین نباید بی جواب باقی بماند ،خاصتا ًاگرتعرضات، اتهامات وتشبیهات ،غرض آلود وناشی ازعقده های سیاسی، مذهبی وجنگ قدرت ویا برای کسب درآمد ، دست یافتن به جیفهً دنیا ویا کمایی کردن رضاییت دول ،گروها وافرادی باشد که نه گفتار شان ونه اعمال شان با هیچ معیارونورم اخلاق انسانی وعدالت بین ا لمللی مطابقت نداشته ، خود سمبول بی وطنی،خیانت، غارت وچپاول، نوکربودن وآلهً دست اجانب ودشمنان وطن بودن باشند ویا جز متجاوز ترین نیروها وحلقات جهانی محسوب بوده، دست شان بخون صد ها هزار انسان آزادی خواه آلوده باشد.              

              ببینید شما بدون آنکه منبر تان معلوم باشد بحیث فرزند صادق شاه دوشمشیره  بادوشمشیر تان، با پاهای ولگد های تان، با کله وبا زبان تان بسر وروی ، تنه  قلب وروح افراد بیشماری حمله ور شده اید، سر می برید زخم میزنید ، دندان میکنید ونیش می زنید وبکسی هم نمیگویید که شما خود تان کی هستید وشخصیت الگو وقهرمان قابل حمایت تان کی است؟ وآرمان تان کدام است ، ومحدود بکدام جغرافیاست؟ ملی وافغانستانی فکرمیکنید، محلی وولایتی هستید ویا در سطح کدام قریه وقشلاق  می اندیشید.                                                                                

  شما نمی توانید بالای تمام نیروها ، دول ، وافراد قلم فرسایی نمایید  وکاغذ سیاه کنید، این انصاف نیست که اولاًدر حمایت ازهمهً مجاهدین وحتا پاکستان وطالبان  نیروهای چپ را می کوبید وآنها را فرزندان تجاوزخارجی وانمود می کنید وبعدا ًبا جانبداری  از تنظیم وقریهً خودتان حتا همرکابان جهادی تان را تخریب می کنید  مثلا ًدر مورد اتحاد محمد محقق با سیاف بسیار بجا تبصره کردید ولی چرا تفاهم وقول وقراربرهان

ا لدین ربانی را در طول سالها وخاصتا ًقبل ازانتخابات شوری برای رسیدن پدر معنوی تان بکرسی ریاست پارلمان محکوم نمیکنید ،مثل اینکه شما حق دارید برای منافع تان با کافر ومسلمان ، با روسها وامریکایی ها ،با ایرانی ها وعربها رابطه داشته باشید، دوستی کنید وقراردادهای مخفی وعلنی عقد نمایید ولی دیگران حق ابرازنظردروطن خود شان راهم نداشته باشند.                                                   

    شما وموسفیدان سیاسی تان در خدمت گذاری به دیو تجاوزگر پاکستانی تا آن حد پیش رفتید که در مراسم انتقال قدرت (سال 1371) در پشت سر رهبران آزاده وملی (!) تان بد ترین دشمنان آزادی ، استقلال وترقی وطن در راس نوازشریف خاین بنماینده گی از مجموع مداخله گران سیاه پاکستانی ، ترکی الفیصل بنماینده گی ازارتجاع سیاه عرب که در آن وقت با سازمان القاعده روابط خیلی نزدیک هم داشتند وبعضی از حلقات جاسوسی غربی لنگی بسر که مدافع وممول جهاد تان بودند ایستاده شدند تا از نزدیک  امضای سند تسلیمی یک وطن آزاده، پرغرور وتاریخی را بنمایندهای واقعی شان، تماشا کنند،بخود ببا لند، بخندند وآرمانهای دیرینه وشوم شان را تحقق یافته ارزیابی کنند.         

     جناب شما در یکی از نوشته های تحقیقی وجدا ًمفید ومعلوماتی تان در مورد مواد مخدر خیلی مو شگافانه از عوامل، ساحات کشت ،قاچاقبران شخصی ودولتی میزان عواید وخطرناک بودن مواد زهری مطالب جانداری نوشته بودید که میشود آن را تحسین کرد ولی انتقاد جدی میتواند وارد شود که شما با این دشمنی بزرگ تان علیه قاچاق وکشت مواد مخدر وضرر جدی آن بر پیکر اقتصادی واجتماعی وطن، چطور از قاچاق ودزدی بیشتر از سی سال زمرد پنجشیر ، لاجورد ولعل بدخشان هیچ یاد نمی کنید که کی ها وبرای چی تا هنوز، بآن سرمایه های مردم  فقیرافغانستان از جمله مردمان شریف وزحمت کش پنجشیر وبدخشان که به لقمه نانی محتاجند با چنگ ودندان چسپیده اند وبمانند جنگلات جنوب وطن که با کل بیرحمی وغارتگری به نفع اقتصاد پاکستا ن  قطع میشود و بصورت غیر قانونی 

بپا کستان انتقال می یابد،آنرا استخراج ودر بازارهای منطقه وجهان مثل ملکیت شخصی ویا مال پدری شان بفروش میرسانند وسرمایه های افسانوی را صاحب گردیده در ده ها کشور جهان برای خود قصر های افسانوی ساخته ویا خریداری کرده اند.!!!                                                                                           شما درنوشتهً دست نشانده گان دو تجاوز نوشته اید : که سقوط حفیظ اله امین بد ست قوای شوروی از آنجهت بمعنی ملی بودن وقانونی بودن حکومت اوبوده نمیتواند که او قوای شوروی را برای حفظ قدرت خود دعوت کرد، نمایندهً کشور خارجی بود، ظالم وخون ریز بود وغیره... من در پارهً از مسایل اشاره شده با شما موافقم ولی اینرا نیزباید بشما بگویم که بسیاری ازحکومتهای انتخابی درشرق خاصتا ًدر بین کشورهای اسلامی برای حفظ قدرت بهروسیلهً قانونی وغیرقانونی دست زده اند ومیزنند، تشدد یک حکومت علیه مخالفینش که اسلحه بدست میگیرند بمعنای غیرقانونی بودن آن حکومت نیست ، شما باید بین ظلم ، قصاوت وقانونیت فرق قایل شوید، درست است که حکومت های بعد از ثور7 135 ازطریق گرفتن  آرای مردم و انتخابات آزاد ودموکراتیک روی کار نیامدند، ولی آیا حکومات قبل از آن ازهمان دورهً احمدشاه درانی الی هفت ثورانتخابی بودند؟ .  اگر چنین است شما چرا علیه شان تبلیغات میکنید، درغیرآن قضاوت تان را سالم بسازید.       

    شما پیوسته از کودتا نام می برید ، آیا شما شخصا ً با انقلاب که مفهوم ،تعریف   واهداف خاص خودرا دارد موافق هستید؟  من فکر میکنم که شما دشمن هر نوع رستا خیز مردمی هستید واز عقب مانده گی وتحجر با بسیار زرنگی می خواهید دفاع کنید ، در غیر آن باید در دفاع از آزادی ، دموکراسی وعدالت حکومت های رنگارنگ چند روزه  وچند ین سالهً جهادی  را که زمانی در بخش اعظم  وطن وزمانی در چند ولسوالی اختیار دار بود بجرم نقض صریح آزادی وحقوق انسان  قتل وکشتار بیرحمانه ًمردم، مخالفین سیاسی وتنظیمی،سوختاندن کابل، ، تخریب تمام دستگاه های صنعتی وتولیدی افغانستان بجز شمال که در تحت ادارهً آنها نبود وبجرم  بقدرت رسیدن، بزورپاکستان ، عربها وعربستان، ایران وستمگران جهان، غیر مشروع دست نشاندهً اجانب،محصول تجاوز بزرگ وحشر لشکریان ظلمت اعلام می کردید ومحکوم مینمودید.                                                        اگربرای یک مرتبه هم میشد قضاوت سالم میکردید، درمی یافتید که حقانیت و  مشروعیت یک نظام بمیزان حمایهً مردم یک کشور تعلق دارد نه بفتوای ملاهای  داخلی وخارجی و حمایت قدرتمندان وثروتمندان  جهان، آیا شما وامثال تان شاهد نبودید که دراطراف حزب ودولت دموکراتیک افغانستان چه درروزهای اول فتح و پیروزی  تحول ثور وچه بعد ازسقوط دولت امین لشکر عظیم چند ملیون نفری نه تنها حزبی ها بلکه اکثریت زحمت کشان غیرحزبی، بازاریان، تجار،مامورین ملکی ونظامی، جوانان ، زنان ، متشبثین خصوصی  وهزاران روحانی وملای که با فتوای در آتش کشیده شدن افغانستان مخالف بودند حلقه زدند وسرنوشت شان را با سرنوشت همان نظام گره زده بودند وبرای پیروزی اهداف انسانی آن تعداد بی شماری  خودرا قربان کردند.                                                                    این کجایش عدالت وانصاف است که رهبر ویا رهبران اولین نظام عدالت خواه را بابیرحمی وعداوت ایدولوژیک مخفی شده در پشت پردهً دینی وجهادی تان با نوکران انگلیس واستعمار همردیف میدانید آیا این اقدام شما خیانت بزرگ در حق باداران تربیه یافته تان در مدرسهً انگلیسی دیوبند، موسسات بظاهر دینی پاکستان وهم پیمانان سنتی استعمار نیست که بمانند  گودی های برقی بوسیلهً دیگران کوک شده وحرکت میکنند این اسم با مسما مال، ملکیت واستحقاق آنهاست شمابه هیچ وجه  صلاحیت و حق آن را ندارید این صفت بدست آمده با قربانی وخدمت گذاری  های یک قرنهً ایشان را بکسان دیگری  که شایسته گی آنرا ندارند رغم داشتن نام  اکرام ومعنای آن مانند حاتم طایی ببخشید..                                                      ازین گذشته شما با کدام آرامش وجدانی چنین قضاوتهای ناسالم را میکنید یک بار به زنده گی وتقوای نفسی رهبران دموکراتیک خلق افغانستان توجه کنید ، شما بنام نورمحمد ترکی، بنام ببرک کارمل ،بنام داکتر نجیب وحتا بنام حفیظ اله امین با وجود قتلها، ظلمها وبیعدالتیهای که انجام داد واشتباهاتی که در زمان سایرین بوقوع پیوست که بمقایسهً خیانت هاظلمها ونارواییهای دوره های قبل از هفت ثور وبعد از آن خاصتا ًدر دوره ً درخشان مقابله های راکتی وهوایی تنظیمهای محبوب شما اصلا ًقابل یاد آوری نیست، قصری وزمینی، شرکتی وثروتی را سراغ دارید ؟ درحالیکه خانم ها وفامیلهای یکعده ازافراد غریب وبی نان دودهه قبل که بعدا ًبه تن شان عبای رهبری پوشانیده شد چندین سال است که در دُبی، خلیج وحتا کشورهای دیگر اسلامی وغیر اسلامی مصروف در، دوران نگاه کردن سرمایه های از حساب خارج دوران جهاد وجمع آوری شدهً زمان غنیمت از بیت المال افغانستان وازمال های بغارت برده شده ًمردم اند ، که شما در چنین موارد گویا اصلا ً قدرت دید ندارید چه رسد به انتقاد وافشا گری.  این در حالیست که فامیلهای آنانیکه امروز در خارج  زنده گی میکنند ولی خود شان در کابل وظیفه های بزرگ دارند ، سالها قبل بخاطر مصوون ماندن از تجاوز بوسیلهً کافران(!) وکمونیستان داخلی وخارجی وطن را ترک کرده وبا رادیوهای غربی در مورد مصاحبه کرده بودند ولی اکنون کسانیکه بیست سال قبل در داخل وطن ودر حفاظت با ناموس ترین مردم خودرا مصوون نمیدانستند با خاطر آرام فامیل های خودرا در بیرون گذاشته اند  وشما چیزی نمیگویید.!! آیا در قواعد اسلامی این کار، اکنون روا دانسته میشود ویا کدام فتوایی در مورد صادر کرده اند.(روی سخن متوجه آنانی است که گفته بودند : از وطن برای آن فرار کرده اند که ننگ وناموس شان از طرف حزبیها وشورویها در خطر قرار داشت)   .                                              

 

  اگر تقاضا از شورویها برای مقابله با تجاوز خارجی غیر شرعی بودوپاکستان اهداف تجاوز کارانه نداشت، چرا امروز فغان قدرتمندان افغانستان گوشها را کر نموده که شما نیز در مواردی در نوشته های تان بآن تماس گرفته اید. آیا منطقی است که اگر مداخلهً پاکستان علیه دولتی که مخالف اندیشه وعقیدهً شما عالی جنابان باشد ویابود، کمک ومساعدت برادرانه واسلامی قلمداد وقیمت پیداکند ولی اگر با مصالح ومنافع سیاسی واقتصادی شما وآنهاییکه شما برای منافع آنها قلم می زنید موافق نباشد ،تجاوز وانمود گردد، مداخله پنداشته شود وفریاد وچیغ تان بلند شود. در حالیکه پاکستان در طول تاریخ موجودیت در حدود ده هزار روزهً خود  یک لحظه هم از دسیسه وتجاوزعلیه وطن دارای سابقهً پنج هزار سالهً ما ،فرو گذاشت نکرده است زیرا بقول معروف مقتضای طبیعتش اینست وبخاطر همین هدف خلق گردیده است.                                                                           شما که گویا از آزاد منشی وملیت خواهی حمایت می کنید وبا هر نوع تجاوز ولشکر کشی  خارجی علیه وطن که قریب است تمام قلمرو آنرا الاهه های آزادی ودین پروری(!) مورد حمایت شما قباله ًبزور وبزرکنند گویا ابراز مخالفت می کنید، چرا برای یکبار از روی فریب هم اگر باشد موجودیت نیروهای خارجی موجود را که طرف حمایت دشمنان دعوت از قطعات نظامی شوروی قرار دارد وقبلا ً جهاد را برای بیرون کشیدن قوای اشغالگر خارجی واجب میدانستند محکوم نمیکنید وآنرا نادیده میگییرید، در حالیکه انگلیسهای موجود فرزندان همان اشغال گران قدیمی وطن ما هستند. پس معلوم است که شما علیه اشغال خارجی قرار ندارید بلکه موضع سیاسی ای دارید که با یک اشغال موا فق وهمراهید ولی با  حضورو موجودیت برخی دیگر که منافع خودتان درآن تاًمین نشود دشمنی میکنید. 

  امروز بسیاری از نیروها ومردمان ترقیخواه تشویش سنگسارشدن و بجوخهً اعدام  بستن دمکراسی نو پای وطن را بوسیله ًواپسگرایان معلوم ومجهول ، که عده ای در لباس طالب وتعدادی در وجود تنظیمهای جهادی قبلی وباشکال متفاوت ولی برای هدف واحد جهاد شان را ادامه میدهند دارند، زیرا اگر فرضا ًگروه های طالبی وپاکستانی باردیگرتمام قدرت را غصب کنند بسیاری ازرهبران ومسوولین  سابقهً جهادی موجود درحاکمیت درامان خواهند بود وتنها بخش دموکرات،مترقی  وتحول طلب دولت نابود خواهد شد، زیرا فرقی بین اهداف بنیاد گرایان  دولتی وخارج از دولت وجود ندارد که شما نیز در زمرهً یکی از ادوات فعال شان کار میکنید.                                                                                                 ولی ما بر عکس با احساسات بر خورد نمی کنیم ومیدانیم که اکنون نسبت بهر وقت دیگر باید تمام امکانات ملی وجهانی را برای دفع وطرد مداخلهً خارجی که باز در لباس دین واسلا میت برای فریب مردم بکار میرود بسیج کنیم ومورد استفاده قرار دهیم .  بمعنای دیگر شعار اخراج قوای خارجی را باید با عقلانیت بیشتر مطرح کنیم، ما با وجود مخالفت علیه قوای خارجی که روزی در همنوایی با مجاهدین، بنیاد گراهای داخلی وخارجی وخاصتا ًعربستان وپاکستان مارا آلهً دست شورویها میدانستندومیگفتند که افغانها تحت تسلط بیگانه قرار دارند ولی خود امروزجای قطعات شوروی را طوری اشغال کرده اند که حتا یک حزب پنج نفری هم ازآنها دعوت آمدن به افغانستان را نکرده و تقاضای کمک از آنها صورت نگرفته است درضمن اشاره ً انگشت بسوی خودشان برای پس گرفتن اتهامات وتبلیغات قبلی آنها،به این عقیده هستیم که فقط نیروهای ترقیخواه ووطن پرست افغانستان قادر اند که بهمکاری کلیه امکانات داخلی وخارجی جلو تهاجم بنیاد گرایان مورد حمایهً پاکستان را بگیرند. ازطرفی  این را همه می دانند که باید مارگیر قدیمی مارهای تربیه شدهً خودش را که از قفس رها شده اند از هر طریقی که میتواند در قفس قبلی شان(پاکستان) داخل نماید زیرا مار های کوچک قبلی بزرگ وخطر ناکتر شده و حتاصاحبان شان را نیش زده اند ومی زنندچه رسد بسایر مردمان وزنده جانها که دردیروزوامروز قربانی نیش زدن مارها  و  قربانی تجاوزات تربیه کننده گان آنها گردیده اند ومی گردند.                                                          

 با در نظر داشت اتهامات بی مورد شما وحقایق موجود در جامعه بایدبشما گفته شود که دروغ تان را پس بگییرید، تعصب کور مذهبی ومحدودیت فکری سیاسی تان را نباید در ارزیابی حقایق دخیل سازید،حزب ما ، رهبران واکثریت قاطع رفقا ومتحدین ما سالهای طولانی در راه آزادی وخوشبختی مردم ووطن ما مبارزه کرده اند ، قربانی داده اند وبا عزت مرده اند ویا زنده گی میکنند . این شما وحاملین القاب دینی تان بودند وهستند که همیشه در رکاب استعمار قدم زده، اجیر ومعاش خوار بوده ونهضتها وجنبشهای مختلفه را بخاک وخون کشیده اند وامروز در حالت چند گانه ومبهم زنده گی وفعالیت میکنند.                 

    باش تا محک تجربه آید بمیان       

 تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.  

                                                       

    ادامه دارد.

 

 

 


January 22nd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات